پژمان حاتمي فر / کارشناس ارشد برنامه ريزي گردشگري
سيد مهدي طباطبايي / کارشناس ارشد بازاريابي گردشگري
امروزه صنعت گردشگري سهم عمدهاي در درآمد اقتصادي کشورها دارد و کسب و کارهاي بسياري درگير آن هستند و در بسياري از کشورها، توسعه اقتصادي در گرو سرمايهگذاري در صنعت گردشگري است. اين صنعت در سالهاي اخير تاثيرات زيادي بر وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جهان داشته است. ايجاد اشتغال، ارزآوري، تعادل منطقهاي، کمک به صلح جهاني، کمک به سرمايهگذاري در حوزه ميراث فرهنگي، بهسازي محيط، کمک به بهسازي زيستگاههاي حيات وحش، توسعه نواحي شهري و روستايي داراي جاذبههاي گردشگري و مانند آن، از جمله مزاياي اين صنعت بوده است. از سويي در سالهاي اخير با توسعه گردشگري، مباحث کيفيت با توجه به اهميت غير قابل انکار آن در صنعت گردشگري که به عنوان يک صنعت چند بعدي شناخته ميشود، بيش از پيش مطرح شده است.
اين صنعت بر خلاف ساير بخشهاي اقتصادي از مجموعهاي از ارائهکنندگان خدمات تشكيل شده است که عمده اين ارائهدهندگان در بخش خصوصي و در يک بازار اقتصادي آزاد رقابت ميکنند. تنوع فعاليتهاي مربوط به صنعت گردشگري باعث شده است تا رونق اين بخش، اثر اقتصادي بالايي را براي اقتصاد کشور در مقايسه با ساير بخشهاي اقتصادي ايجاد کند. در چنين فضايي ارائه خدمات با کيفيت براي هر مقصد گردشگري بسيار مهم است.
در اين ميان هتلها، به عنوان يکي از ارائهدهندگان اصلي خدمات به گردشگران ناچارند به منظور بقا در اين محيط به شدت رقابتي، محصولي با کيفيت بالا ارائه دهند تا بتوانند مزيت رقابتي خود را نسبت به رقبا حفظ کنند. چرا که امروزه کيفيت در زنجيره تامين به عنوان يکي از استراتژيهاي افزايش مزيت رقابتي مطرح است.
از زمانيکه رويکرد مديريت زنجيره تامين به يک مدل معاصر کسب و کار تبديل شد، رقابت از شکل روابط خريدار و تامينکننده به شکل رقابت بين مجموعههاي هماهنگ تبديل شد. با اين حال با وجود اهميت خدمات و افزايش سهم آن در اقتصاد جهان، خدمات در مقايسه با شرکتهاي توليدي در فرآيندها و عملکردها عقب مانده است.
يکي از دلايل موفقيت شرکتهاي توليدي در مقايسه با شرکتهاي خدماتي اين است که شرکتهاي توليدي به يكپارچهسازي فرآيندهاي تامين، توليد و تحويل محصولات اصلي خودشان با استفاده از سيستم اطلاعاتي مؤثر تمايل دارند.
همچنين يکي ديگر از دلايل، ماهيت متفاوت خدمات است؛ خدمات ويژگيهاي متفاوتي مانند ناملموسي، ناهمگوني، غير قابل ذخيرهسازي، همزماني فرايند توليد، توزيع و مصرف، مشارکت مشتري در توليد و... دارند. از اينرو، در تعريف زنجيره تامين براي شرکتهاي خدماتي بايد به اين تفاوتها توجه شود. در خدمات مبادله کالايي وجود ندارد بلکه مبادله در شرکتهاي خدماتي به معني استفاده از داراييهاي تامينکننده خدمات و کارکنان آن است.
در اصل، خريد يک خدمت، نشانگر انتقال ظرفيت تامينکننده خدمات به مشتريان به شکل يک خدمت است، اما تعريف زنجيره تامين اصلاح شده براي استفاده در زنجيره تامين خدمات عبارتست از: مديريت اطلاعات، فرآيندها، ظرفيت، عملکرد خدمات و سرمايهها از تامينکننده اوليه تا مشتريان نهايي.
زنجيره تامين صنعت گردشگري شامل تمامي تامينکنندگان محصولات است که به طور مستقيم با گردشگران در ارتباط هستند؛ مانند تور اپراتورها، عوامل خرد مانند کنترلکنندگان محصولات و يا تامينکنندگاني مانند ارائهدهندگان محل اقامت.
به عبارتي زنجيره تامين صنعت گردشگري شامل بسياري از عوامل گردشگري مانند: هتلها، حمل و نقل، رستورانها، صنايع دستي، دفع زباله، زيرساختهاي مقصد و تمامي کسب و کارهاي مقصد مورد نظر به منظور ارائه خدمات و بهبود عملکرد پايدار در کنار بهبود عملياتهاي مالي مقصد ميشود.
در پارادايم جديد مطرح در کسب و کار صحبت از آن است که مزيت رقابتي با برخورداري همزمان از سه فاکتور کيفيت رقابتي، قيمت رقابتي و تحويل رقابتي تحقق مييابد و با توجه به اينکه کيفيت رقابتي در حوزه مديريت کيفيت و تحويل رقابتي نيز در حوزه مديريت زنجيره تامين تبلور مييابد، يکپارچهسازي مديريت کيفيت و مديريت زنجيره تامين کاملا ضروري به نظر ميرسد. مديريت کيفيت به دنبال انجام مجموعه اقداماتي است که منجر به رضايت مشتري ميشود.
مفهوم زنجيره تامين نيز با الهام از حوزههاي بسياري از جمله؛ انقلاب کيفيت، مديريت مواد و منابع و لجستيک پايدار، علاقه روزافزون به رشد در بازارهاي صنعتي و شبکههاي توليدکنندگان، مفهوم افزايش تمرکز و مطالعات مربوط به نفوذ در يک صنعت خاص شکل گرفته است و مطالعه آن به طور کلي موجب افزايش مزيت رقابتي و ارائه خدمات و محصولات در کوتاهترين زمان و با بالاترين کيفيت ميشود. کيفيت در زنجيره تامين به عنوان يکي از مهمترين راهکارهاي به منظور بهبود کيفيت خدمات و کاهش هزينههاي اقتصادي مطرح است.
مديريت کيفيت زنجيره تامين به عنوان آخرين مرحله در حرکت به سوي مديريت کيفيت جامع است که عبارت است از مشارکت کليه اعضاي يک زنجيره در بهبود مستمر و همزمان کليه فرآيندهاي مرتبط با کيفيت محصولات و خدمات خرد که به منظور ايجاد بهرهوري و ارزش افزوده در طول زنجيره تامين و نهادينه نمودن کيفيت در سطح زنجيره تامين و رضايت هرچه بيشتر مشتريان نهايي صورت ميگيرد.
در اين بين، هتلها اصليترين حلقه توسعه صنعت گردشگري را تشکيل ميدهند و يکي از مهمترين ارائهدهندگان خدمات گردشگري در يک مقصد هستند که نقش بسيار مهمي در توسعه اقتصادي يک مقصد و جذب گردشگر دارند و با افزايش کيفيت خدمات ارائه شده خود موجب افزايش رضايت گردشگران ميشوند. با توجه به اهميت موارد ذکر شده، بر آن شديم که به شناسايي و بررسي کيفيت در زنجيره تامين هتلهاي شهر اصفهان بپردازيم. اين پژوهش در سال 1395 انجام شد و يافتههاي به دست آمده، ميتواند راهگشايي براي صنعت هتلداري در کشور باشد.
لازم به ذکر است که اين پژوهش براي اولين بار در سطح کشور انجام ميشود و تاکنون تحقيق مشابه با اين موضوع در کشور انجام نشده است. در نتيجه اين پژوهش با هدف شناسايي ابعاد و شاخصهاي کليدي کيفيت در زنجيره تامين در هتلها، ميتواند راهنمايي براي اعضاي زنجيره تامين گردشگري شهر اصفهان در به کارگيري اقدامات کيفيت در سطح زنجيره تامينشان بوده و از اين طريق آنها را در دستيابي به قدرت رقابتي بيشتر و راضي نگه داشتن هر چه بيشتر مشتريان خود ياري نمايد.
پيادهسازي مديريت کيفيت در سطح زنجيره تامين، کار بسيار مشکلي است؛ زيرا همانگونه که براي پيادهسازي مديريت کيفيت در سطح شرکتها، مشارکت و تعهد کامل اعضاي سازمان اعم از مديران و کارکنان حياتي است، در پيادهسازي مديريت کيفيت در سطح زنجيره تامين نيز هماهنگي، مشارکت و يکپارچگي کامل اعضاي زنجيره تامين ضروري است و نياز به مديريتي دارد که هر چند از اصول و مفاهيم مديريت کيفيت جامع بهره ميبرد اما با مديريت کيفيت در سطح شرکتها متفاوت است؛ زيرا در اينجا مديريت در فضاي زنجيره تامين و هماهنگي ميان شرکتهاي با رسالت و اهداف متفاوت، مطرح است که افزايش پيچيدگي و افزايش چالشهاي مديريتي در آن امري بديهي به نظر ميرسد.
کيفيت در زنجيره تامين داراي منافع بسياري است که به واسطه آن شرکتها قادرند با ادغام مؤثر و اثربخش مفاهيم دو فلسفه مديريت کيفيت جامع و مديريت زنجيره تامين و ايجاد همافزايي و برخورداري همزمان از سه فاکتور کيفيت رقابتي، قيمت رقابتي و تحويل رقابتي به طور همزمان عملکرد زنجيره تامين و کيفيت محصولات نهايي خود به مشتريان را افزايش داده و از اين طريق کسب مزيت رقابتي نمايند.
با بررسي مفاهيم نظري و پژوهشهاي انجام شده، هفت عامل موثر در کيفيت زنجيره تامين هتلهاي اصفهان شناسايي شدند که اين عوامل عبارتند از:
تمرکز بر مشتري
تمرکز بر مشتريان يک عامل بسيار مهم در موفقيت شرکتها است. مشتريان به علت باورهاي مختلف نيازها متفاوتي دارند و يکي از راهکارهاي افزايش کيفيت خدمات و افزايش مزيت رقابتي در هتلها شناسايي نيازهاي مشتريان است، چرا که تضمين کيفيت با نيازهاي مشتريان شروع شده و با رضايت ايشان پايان ميپذيرد. مطالعات بسياري حاکي از آن هستند که ايجاد زيرساختها و ابزار لازم جهت ارتباط با مشتريان موجب شناسايي نيازها و انتظارات ايشان ميشود و اندازهگيري ميزان رضايت مشتريان يکي از راهکارهاي افزايش کيفيت خدمات محسوب ميشود.
رهبري کيفيت زنجيره تامين
مديران اهداف و ماموريتها را به منظور موفقيت سازمان تدوين ميکنند. تعهد و حمايت مديران از اقدامات لازم به منظور افزايش کيفيت محصولات يکي از عوامل مهم در مديريت کيفيت زنجيره تامين ميباشد. مديران با واکنش به موقع ميتوانند موجبات يکپارچگي و هماهنگي و همکاري را در زنجيره تامين به وجود آورند. همچنين هماهنگي مديران نسبت به چگونگي پيادهسازي مديريت کيفيت در زنجيره تامين موجب افزايش کيفيت خدمات و محصولات ميشود. در نتيجه آگاهي و توانايي مديران ارشد نسبت به کيفيت و توانايي مديريت کيفيت در زنجيره تامين و تلاش در جهت ايجاد فرهنگ و خط مشي کيفيت در سطح زنجيره تامين موجب افزايش کيفيت خدمات ارائه شده نهايي به مشتريان ميشود.
استراتژيهاي کيفيت زنجيره تامين
شناسايي مشتريان، برنامهريزي در رابطه با کيفيت، کاهش هزينهها و کاهش موجودي ميتواند از مهمترين استراتژيها در مديريت يک زنجيره تامين باشد. وجود استراتژيهاي کيفيت زنجيره تامين به مديران کمک ميکند که نوعي مزيت رقابتي در سازمان خود ايجاد کنند. استراتژيهاي کيفيت در زنجيره تامين در سه سطح سازماني، همکاري با ساير اعضاي زنجيره و ايجاد ائتلاف با تامين کنندگان مطرح است و همراستايي استراتژيهاي سازمان در زمينه مديريت كيفيت با استراتژيهاي آن در زمينه مديريت زنجيره تامين موجب افزايش کيفيت خدمات و محصولات ارائه شده به مشتري ميشود.
رويکرد فرآيندي
رويکرد فرآيندي زنجيره تامين، تاثيرات مثبتي در کاهش كل هزينهها، بهبود کيفيت خدمات ارائه شده و کاهش زمان تحويل محصول و يا خدمت دارد و همچنين اثرات نامحسوس آن مانند تمايل به گسترش موقعيت بازار و افزايش رقابتپذيري و ايجاد مزيت رقابتي را ميتوان به عنوان نيروي محرکه افزايش کيفيت محصولات نام برد. در كل، رويکرد فرآيندي زنجيره تامين با بهبود فرآيندهاي مديريتي و برنامهريزيهاي زنجيره از طريق همكاري و مشارکت ساير شرکتهاي ذينفع، موجبات ايجاد ارزش براي همه اعضاي زنجيره تامين و افزايش کيفيت خدمات و محصولات را فراهم مينمايد. اگرچه اين مزيتها براساس درجه اهميتشان در ميان اعضاي زنجيره تغيير ميكند اما رويکرد فرآيندي، كل پروسه (شناسايي نياز مشتري تا برآورده کردن) را به صورت يكپارچه، نه تابع منفرد، در نظر ميگيرد تا موجب ايجاد ارزش براي مشتريان سازمانها شود. در نتيجه مطالعه و به کارگيري آن يک راهکار مناسب به منظور افزايش کيفيت خدمات و محصولات ارائه شده ميباشد.
اطلاعات کيفيت زنجيره تامين
در اجراي يک زنجيره تامين، اطلاعات نقشي مهم و ضروري دارد زيرا تصميمگيريهاي مديران زنجيره تامين براساس اين اطلاعات صورت ميپذيرد. سيستم اطلاعات شامل ابزارهايي است که براي کسب آگاهيهاي لازم از اطلاعات موجود و همچنين تجزيه و تحليل آنها براي گرفتن بهترين تصميم در زنجيره تامين به کار ميرود. بدون اطلاعات يک مدير نميداند که مشتريان چه ميخواهند، چه ميزان موجودي در انبار است و يا اينکه چه موقع محصولات بايد بيشتر توليد و ارائه شوند. در نتيجه اطلاعات، به مدير ديدي کلي از زنجيره تامين ارائه ميکند که تصميمگيري براي بهبود کيفيت زنجيره تامين را تسهيل مينمايد.
در يک زنجيره تامين گردشگري با توجه به وجود ارائهدهندگان متعدد، ارتباطات بسيار زيادي وجود دارد. سيستم اطلاعات زنجيره تامين گردشگري موجب ايجاد جريان پيوستهاي از اطلاعات از مشتري تا تامينکننده ميشود و به صورت يک جريان رفت و برگشت در کل زنجيره عمل ميکند. در بسياري از مطالعات سيستم اطلاعات در زنجيره تامين به عنوان يک عامل براي سنجش عملکرد در نظر گرفته شده است در نتيجه به نظر ميرسد وجود ارتباطات ميتواند موجب افزايش کيفيت خدمات گردشگري شود.
مديريت کيفيت تامينکنندگان
تامينکنندگان ميتوانند تاثير بسيار زيادي بر عملکرد کيفيت شرکتها داشته باشند. مديريت کيفيت تامينکنندگان منابع قابل اعتماد و با کيفيتي را در اختيار شرکتها قرار ميدهد. مديريت کيفيت تامينکنندگان در زنجيره تامين به صورت يك رشته از فرآيندها و جريانهايي است كه درون و بين مراحل مختلف توليد تا ارائه آن به شرکتها قرار ميگيرد تا نياز يك شرکت را با بهترين کيفيت برآورده سازد.
توسعه منابع انساني در زنجيره تامين
نيروي انساني يکي از مهمترين عوامل در بهبود کيفيت خدمات محسوب ميشود و در پژوهشهاي بسياري آموزش و توانمندسازي كاركنان در زمينه حل مسائل مرتبط با كيفيت و تشكيل گروههايي به منظور حل مسائل كيفيت زنجيره تامين با حضور نمايندگان شركتهاي ذينفع در زنجيره تامين به عنوان يک عامل کليدي در مديريت کيفيت زنجيره تامين مورد بررسي قرار گرفته است. از سوي ديگر اشتراک گذاري دانش و اطلاعات مرتبط با كيفيت محصول در ميان منابع انساني و وجود فرهنگ كيفيت منسجم و يكپارچگي کارکنان موجب افزايش کيفيت خدمات و محصولات ارائه شده توسط شرکتها ميشود.
نتيجهگيري
نتايج اين پژوهش نشان داد که از بين فاکتورهاي در نظر گرفته شده، استراتژيهاي کيفيت در زنجيره تامين، بيشترين تاثير را بر کيفيت زنجيره تامين هتلها دارد. استراتژيها به عنوان نقشه راه مديريت زنجيره تامين شناخته ميشود و هدف از آن همراستايي نيازهاي مشتري نهايي با جريانهاي اطلاعات و مواد در طول زنجيره تامين به منظور دستيابي به تعادلي بين کيفيت خدمات و هزينه بالا است.
با توجه به نتايج، استراتژيهاي کيفيت در زنجيره تامين در افزايش کيفيت هتلهاي اصفهان نيز بسيار حياتي ميباشند. يکي از پيشنيازهاي استراتژيهاي کيفيت در زنجيره تامين اطلاعات است. اطلاعات به عنوان جرياني دوطرفه در زنجيره تامين ميتواند به عنوان يکي از مهمترين عوامل در بهبود کيفيت هتلها نقشي اساسي ايفا کند. مديريت اين جريان ميتواند باعث افزايش اثربخشي و کارايي فرآيندها و در نتيجه افزايش کيفيت خدمات ارائه شده به گردشگران گردد.
نگرش و رويکرد فرآيندي سبب ميشود تا کل زنجيره تامين از ابتدا تا انتها به صورت يک کل انگاشته شود. در اين حالت تمام زواياي فرآيند توليد و ارائه خدمت در نظر گرفته، و نهايتا باعث تضمين کيفيت خدمات ميشود. اين نگرش در ميان هتلهاي اصفهان باعث افزايش کيفيت زنجيره تامين ميشود.
رهبر زنجيره تامين با داشتن ديد کلنگر و رويکرد فرآيندي ميتواند باعث مديريت اثربخش اجزاي مختلف زنجيره تامين گردد. رهبري نقش بسيار مهمي در همکاري، هماهنگي و يکپارچگي زنجيره تامين دارد که به افزايش کيفيت خدمات هتلها و رضايت مشتريان منجر ميشود. نتايج پژوهش بيان ميکنند که در هتلهاي اصفهان نيز رهبري نقش مهمي در کيفيت زنجيره تامين دارد.
رضايت مشتريان از کيفيت خدمات يکي از مهمترين عوامل کسب مزيت رقابتي براي هتلهاست. امروزه مشتريان به دنبال خدمات متفاوت و با کيفيت هستند. در نتيجه تمرکز هتلها بر مشتريان باعث ميگردد تا خدمات ارائه شده از کيفيت مطلوبي برخوردار باشند. هتلهاي اصفهان نيز با توجه به اين موضوع به مشتريان و نيازهاي آنان توجه ميکنند.
اما فاکتورهاي مديريت کيفيت تامينکنندگان و توسعه منابع انساني در زنجيره تامين نتايجي بر خلاف مفاهيم کيفيت زنجيره تامين نشان ميدهند. به نظر ميرسد به دليل يکپارچه نبودن اجزاي زنجيره تامين هتلهاي اصفهان و همچنين ضعف ساختاري در مديريت زنجيره تامين، هتلها کنترلي بر روي کيفيت عرضهکنندگان خود ندارند. اين امر سبب ميشود حتي با وجود فعاليت مناسب هتلها، به دليل پايين بودن کيفيت مواد و خدمات اوليه، محصول نهايي از کيفيت پاييني برخوردار شوند. همچنين نيروي انساني به دليل نقش مهمي که در ارائه خدمات و تعامل با مشتريان دارند از عوامل بسيار تاثيرگذار در کيفيت خدمات است. به نظر ميرسد عدم تاثير اين عامل در کيفيت زنجيره تامين هتلهاي اصفهان به دليل ضعف در آموزش و تربيت نيروي انساني زبده و ضعف مديريت منابع انساني در هتلهاي شهر اصفهان است. بنابراين با توجه به يافتهها، به نظر ميرسد که مديريت کلان گردشگري و همچنين مديريت هتلها به منظور افزايش کيفيت خدمات ارائه شده خود بايد به اين رويکرد توجه بيشتري نمايند
چندي پيش بود که اخبار کودک بيمار خانواده ثروتمند نيوزلندي خبرساز شد. اين کودک از ابتداي عمرش هيچ غذايي نميتوانست بخورد. تنها غذاي مخصوص او يک نوع پوره ذرت بود که از امريکا تهيه ميشد که بيش از نصف آن را هم بعد از خوردن برميگرداند، چون قادر به هضمش نبود. مادرش فقط براي يک آزمايش او در يکي از بيمارستانهاي مشهور اطفال در امريکا، 20 هزار دلار داده بود. آخرين و بهترين راهحل پيشنهاد شده، سوراخ کردن معده و وارد کردن غذا با لوله به معده بود، که مادر راضي به اين کار نشد. تا اينکه يکي از شاگردان دکتر خيرانديش، اين خانواده را خدمت دکتر رساندند. پس از يک سئوال و جواب کوتاه و بدون انجام آزمايش، درمان کودک بيمار، مشخص شد. جوشاندن کمي بارهنگ در عرق نعنا؛ همين. تنها اندکي بعد از خوردن اين دارو کودک احساس گرسنگي کرد و مادر شوکه شده و خوشحال، از شدت ناباوري و خوشحالي، اشک ميريخت. باور اين داستان سخت است ولي واقعيست.
سالها دل طلب جام جم از ما ميکرد / آنچه خود داشت، ز بيگانه تمنا ميکرد. ميگويند در آن سوي مرزها براي نوشيدنيهاي الکلي، ديکشنري يا همان فرهنگ لغت وجود دارد. اين در حاليست که ما در حال فراموشي اين گنجيه کهن هستيم و تقريبا در هيچ رستوراني، خبري از نوشيدنيهاي گياهي سنتي ايراني، نيست. گنجينهاي که ميتواند تحولي شگرف در صنعت غذا و نوشيدني و حتي گردشگري ايران ايجاد کند.
ميثم مهدياني خطبهسرا
کارشناس ارشد گردشگري
فوايد نوشيدنيهاي گياهي
صحبت از فوايد نوشيدنيهاي گياهي براي هر خواننده ايراني، کاريست بس بيهوده. چرا که کم و بيش همه از آن آگاهيم و ميدانيم که نوشيدنيهاي گياهي بالاخره براي قسمتي از بدن و يا حتي روح خسته ما مفيد هستند. ولي يادآوري و تکرار بعضي مکررات، آنقدرها هم بد نيست. کاهش وزن، کمک به هضم غذا، رفع خستگي، درمان سردرد، جلوگيري از سرطان، افزايش مقاومت بدن در برابر بيماري، دفع سموم، سلامتي پوست و مو، تنظيم قند خون و فشار و صدها بلکه هزاران منفعت ديگر.
نکته اينجاست، هر قدر راجع به فوايد نوشيدنيهاي گياهي صحبت کنيم، همانقدر هم ميتوانيم راجع به ضررهاي نوشيدنيهاي صنعتي و گازدار بحث کنيم. ولي چرا گرايش به اين نوشيدنيها زياد است؟ اين موضوع جاي بحث بسيار دارد که مجالش در اين بحث نميگنجد.
دلايل عدم توجه به نوشيدنيهاي گياهي، سنتي در ايران
با اينکه در پس زمينه فرهنگي همه ما، علاقه خاصي به اين نوشيدنيها وجود دارد و اگر حتي در ميهمانيهاي رسمي و غيررسمي کسي با اين نوشيدنيها از ما پذيرايي کند، بسيار خوشحال ميشويم، اما در بيرون از خانه و در سطح شهر، خبري از اين موضوع نيست. اکثر رستورانها فقط انواع کباب و نوشيدنيهاي گازدار دارند و فستفودها هم که تکليفشان معلوم است. اينکه چرا اينگونه است و چکار بايد کرد، نياز به داشتن ديد همه جانبه به جايگاه غذا و نوشيدني در داخل ايران و تحليل و بررسي آن است. چيزي که واضح است اينست که جايگاه فعلي اين نوشيدنيها بسيار نا اميد کننده است و مردم هم توجه چنداني به اين موضوع ندارند. دلايل زيادي را ميتوان برشمرد:
عادتهاي غذايي افراد در طول زمان
اکثر مردم ايران علاقه فراواني به گوشت دارند و اين باعث ميشود کسي که ميخواهد وارد صنعت غذا و نوشيدني شود، فقط به کباب و به همراه آن نوشيدنيهاي گازدار (البته تا حدودي هم دوغ) توجه کند. کسي به فکر عرضه اين نوع نوشيدنيها نميافتد که آن را عرضه کند تا مردم هم استقبال کنند. تا بوده همين چلوکبابي و ساندويچي با نوشابه و نوشيدنيهاي گازدار بوده. وقتي هم که مردم به چيزي عادت کنند، تغيير ذائقه، کاريست بس دشوار.
ترس از عدم بازدهي و سود
به طور کلي وقتي هر کسي که ميخواهد در هر کار و شغلي مخصوصا در اوضاع نابسامان بازار امروز، پيشرو باشد، از بازگشت سرمايه و سوددهي خود ترس فراوان دارد. اگر الگويي نباشد، ترس وجود دارد. همين که يک پيشرو پيدا شود و در يک زمينه خاص سرمايهگذاري و پيشرفت کند، عن قريب از فرداي همان روز، در هر کوچه و برزني، مشابه ايده او بهکار گرفته ميشود. چرا اين سرمايهگذاري روي نوشيدني سنتي و گياهي ايران نباشد، که دارد رفته رفته در دنيا هم معروفتر ميشود. بايد توجه سرمايهگذاران را به اين سمت جلب کرد و سود فراوان اين کار را تضمين کرد. چون مردم حتما استقبال خواهند کرد.
ترجمهاي و کپي بودن صنعت رستوران
دليل ديگر عدم استقبال از نوشيدنيهاي گياهي، اين است که کسي در آن سوي مرزها اين کار را نکرده که ما از او تقليد بکنيم. تقليد از سبک غذا و نوشيدني غربي بسيار زياد است. اشتياق فراواني نيز وجود دارد. فرض کنيد در اروپا و يا آمريکا، کافي شاپها و رستورانهاي داراي نوشيدني گياهي ايراني راه بيفتد. به محض وقوع اين ماجرا، شاه کليد رو آوردن به اين نوشيدنيها در ايران پيدا ميشود. سرمايهگذار، سرمايهاش را در جايي ميگذارد که قبلا کسي از اين طريق جواب گرفته باشد. وقتي نگاه به رونق اين محصول در آنجا بيفتد، دريغ نميکند. سرمايهگذار ما به اين فکر نميکند که ميتواند جريانساز باشد و کاري کند که آنها از ايده وي تقليد کنند.
تلويزيون و تبليغات
هر از چند گاهي در صورت سرسامآور شدن آمار بيماري و سرطان و افزايش بيرويه مصرف دارو، هشدارهايي در رسانه، من باب مراقبت از رژيم غذايي و رو آوردن به نوشيدنيهاي گياهي ميشود. آن هم همانند بسياري ديگر از مقولههاي روز که بسيار زود داغ ميشوند و نقل محافل، بسيار زودتر، سرد ميشوند. روزهايي بود که همه شبکههاي تلويزيون روزي صدها مرتبه شعار "مصرف بيرويه کار خيلي بديه" را تکرار ميکردند. مسلما تاثير هم داشت. اما اين موضوع راجع به نوشيدنيهاي گياهي هيچ وقت اتفاق نميافتد. در اين روزها هم روزهاي راه افتادن کمپين است، کمپيني جدي راجع به اين موضوع راه نميافتد. اگر هم در برنامهاي، خبري باشد، تبليغات شرکتي خاص است. صدا وسيما و رسانه ميتواند نقشي بسيار سازنده در اين روند داشته باشد.
آموزش و پرورش
ميگويند دختران که در عربستان به 9 سالگي ميرسند، توانايي کامل در پيدا کردن آب و مسير، حتي در صورت رها شدن در وسط بيابان و نيز توانايي تيمار کامل شتر را دارند. اين ارزشها و رسومي است که سازمان پرورش و آموزش در عربستان، به فرداسازان آينده کشور خود ياد ميدهند. ما نيز در ايران ميتوانيم آشنايي با خواص، مصرف و تهيه اين نوشيدنيها را از کودکي در ذهن هر ايراني بپرورانيم. افرادي که با اين بينش و سواد پا به جامعه بگذارند از فعالان صنعت غذا و نوشيدني، طلب اين اقلام را خواهند کرد. لذا به طور اتوماتيک، جريان بازار به اين سمت خواهد بود. خود اين کودکان و نونهالان فردا که پا به عرصه بگذارند، از پس زمينه ذهن خود الهام گرفته و در اين زمينه فعاليت خواهند کرد.
عدم توجه به نياز گردشگر
گردشگر نيازمند و علاقمند تنوع است، نبود همين تنوع يکي از موانع ماندگاري گردشگر است. اين در حالي است که بدون صرف هزينههاي گزاف، رستورانها ميتوانند در کنار غذاهاي متداول، به منوي خود نوشيدنيهاي گياهي سنتي را نيز اضافه کنند. به ويژه زماني که مدت ماندگاري و اقامت گردشگر افزايش مييابد، پيشنهاد روزانه کباب و نوشابه، چندان جذابيت نداشته و نميتواند تصوير مثبتي از غذاها و نوشيدنيهاي ايران در ذهن وي ايجاد کند.
داستان زوج جوان استراليايي، بسيار جالب است. اين زوج در سفر خود به ايران با تعداد اندکي از غذاهاي محلي ايراني مانند سبزي قورمه و فسنجان و غيره آشنا ميشوند. در بازگشت به استراليا، يک رستوران غذاهاي محلي ايراني آنهم فقط هفت نوع غذا، به همراه نوشيدنيهاي ايراني، راه مياندازند و همانند يک برند معروف شروع به درآمدزايي و سودآوري ميکنند. تصور کنيد گردشگري با همين پيش فرض به ايران بيايد و تا چشمش کار ميکند، فست فود و چلوکبابي ببيند. خاطره تلخ از تجربه نکردن غذاها و نوشيدنيهاي ايراني، در ذهن او خواهد ماند.
پيشرفت تکنولوژي و سليقه افراد
به لطف ظهور گوشيهاي جديد و تبلت و انواع گجتها، ارتباطات بسيار افزايش پيدا کرده است. اين باعث شده گردشگري که به ايران ميآيد، پيش زمينهاي راجع به چيزهايي که قرار است دنبالش بگردد داشته باشد. همين باعث ميشود به هر نحوي شده به غذاها و نوشيدنيهاي متنوع ايراني و گياهي دست پيدا کند.
از سوي ديگر با پيشرفت اين تکنولوژيها، سليقهها نيز پيشرفت کرده است. رسيدگي بيش از حد غربيها به جزئيات زندگي و توجه بسيار به سلامتي خود، باعث شده همين رويه در اينجا نيز دنبال گردد. رژيمهاي متنوع لاغري و گياهي، رژيمهاي خام خواري، برنامههاي ورزشي براي لاغر شدن به همراه برنامه غذايي مشخص، همه در آن سوي آب، شايد روال عادي زندگي هر کسي باشد. اين امر باعث شده در ايران نيز به اين نکات توجه شود. خوشبختانه مشاهده ميگردد که رستورانهاي تخصصي گياهي به همراه نوشيدنيهاي گياهي و ايراني افتتاح شدهاند که بسيار اميدوارکننده است. اگر فعالان بخش غذا و نوشيدني، باعث رواج اين عادات در کل ايران شوند، بدون شک نوشيدني گياهي و اصيل ايراني به جايگاهي که شايسته آن است برخواهد گشت.
***********
در پايان باز هم به مفهوم شعر زيباي لسان الغيب اشاره ميکنم که "آنچه که خود داريم" را ارج نهيم. اگر غربيها ميتوانند براي نوشيدنيهاي الکلي خود، لغتنامه بسازند و به فرهنگ نوشيدني خود ارج نهند، چرا ما نتوانيم؟ چرا ما در زمينهاي که بازگشت سود و سرمايه، حتمي است، فعاليت نکنيم؟ باشد که تا با توجه بيشتر به زمينه، گامي موثر و متحول کننده در صنعت غذا و نوشيدني ايران برداريم.
بسياري از مردم تنها مصر را از دريچه آثار تاريخي، فرهنگ و انقلاب ميشناسند در حاليکه اين کشور باستاني از نظر دارا بودن غذاهاي فوقالعاده نيز معروف است. مواد غذايي مصري مخلوطي از همه تمدنهاي مختلف است که در تاريخ اين سرزمين به مصر آمدهاند. در هيچ کجاي دنيا به غير از مصر شما قادر به چشيدن طعم تعداد زيادي فرهنگ در يک بشقاب نخواهيد بود. غذاهاي مصري شامل مقادير زياي حبوبات، سبزيجات و ميوهها هستند چون اين مواد اوليه به مقدار زياد و با کيفيت عالي در دره غني نيل توليد ميشوند. اساس اين غذاها بر پايه حبوباتي مانند لوبيا و عدس و همچنين سبزيجات و پياز استوار است به طوريکه هميشه در بيشتر غذاهاي مصري حبوبات و پياز وجود دارند.
گياهخواران معمولا هيچ مشکلي در مصر نخواهند داشت زيرا گوشت به طور سنتي در مصر گران بوده و در نتيجه مصرف آن کمتر رايج است. در اطراف سواحل مصر، بيشتر ماهي در وعدههاي غذايي ديده ميشود.
مهدي فلاحي پناه
تاريخچه غذاهاي مصري
تاريخ غذاهاي مصر با تاريخ باستاني اين کشور آغاز ميشود. حفاريهاي باستانشناسي نشان داده است که کارگران اهرام بزرگ جيزه، نان و پياز به عنوان دستمزد دريافت ميکردند و ظاهرا اين مواد غذايي به وسيله دهقانان در حومه مصر تامين ميشده است. تجزيه و تحليلهاي دندانپزشکي و خوردههاي خشکي که در کاوشهاي باستانشناسي مقابر اين کشور پيدا شدهاند اين موضوع را تاييد ميکنند. از سوي ديگر شواهد باستانشناسي نشان ميدهد که نان مردم مصر باستان با نوعي آرد موسوم به «شعير ابليس» ساخته ميشده است.
نان، به معناي زندگي
نان جزء اصلي غذاهاي مصري را تشکيل ميدهد. در سبک آشپزي مصري نان نه تنها به عنوان مخلفات غذا محسوب ميشود بلکه وظيفه ارائه دهنده کربوهيدرات و پروتئين لازم به رژيم غذايي مردم را نيز بر عهده دارد. انواع نان تقريبا در تمام وعدههاي غذايي مصري مصرف ميشوند؛ غذاهاي طبقه کارگري يا روستايي مصر ممکن است شامل مقدار بيشتري از نان و حبوبات باشد. مصريان از نان براي لقمه کردن غذا، سسها و ساندويچ کردن کباب و فلافل استفاده ميکنند. همچنين، نان به عنوان قاشق و چنگال نيز استفاده ميشود و اين خيلي عادي است که به جاي قاشق غذا با نان خورده شود.
نان محلي مصري شکلي دلچسب و ضخيم از نان لواش گلوتني با نام عيش المصري يا عيش بلدي يا بلدي دارد. عيش کلمه مصري براي توصيف و ناميدن نان بوده و همچنين به معناي زندگي است. در مصر نان يعني زندگي. نان پيتا نيز در دماي بالاي 450 درجه فارنهايت يا 232 درجه سانتيگراد پخته ميشود که اين موضوع باعث پف کردن فوقالعاده آن ميشود.
غذاهاي اصلي
غذاهاي اصلي مصري شامل نامهايي چون فول مدامس (Ful Medames)، پوره باقلا، کوشاري، مخلوطي از عدس، برنج، ماکاروني و مواد ديگر مانند باميه خرد شده و پخته شده با سير و سس گشنيز است.
غذاهاي مصري شباهت زيادي با غذاهاي منطقه شرقي مديترانه دارد، غذاهايي مانند برنج پر شده در سبزيجات، برگ انگور، کباب ترکي، کباب، فلافل، باباغانوج و باقلوا. برخي معتقدند کوشاري (Koshari) که مخلوطي از برنج، عدس و ماکاروني است، غذاي ملي مصر است. فول مدامس (Ful Medames) نيز يکي از محبوبترين غذاهاي مصري محسوب ميشود. زيستگاه لوبياي فاوا که در ساخت فلافل استفاده ميشود نيز در مصر بوده و بعدها به ساير نقاط شرق ميانه رسيده است. مغز و جگر گاو و همچنين مغز گوسفند نيز در مصر خورده ميشوند.
مصريان باستان به استفاده زياد از سير و پياز در غذاهاي روزمره خود مشهورند. سير تازه له شده همراه با گياهان ديگر در سالاد گوجه فرنگي تند و همچنين در بادمجان آبپز و يا بادمجان شکم پر استفاده ميشود. سير سرخ شده با تخم گشنيز به مولوخيا (Molokhia) يا سوپ سبز محبوب مردم اين کشور اضافه ميشود. همچنين پياز سرخ شده را ميتوان به کوشاري افزود.
غذاهاي مشهور منوي مصري
چند نمونه از غذاهاي مصري که به عنوان مشهورترين غذاهاي منوي مصري شناخته ميشوند:
¾ باباغانوج (Baba Ghannoug): غذايي متشکل از بادمجان، آب ليمو، نمک، فلفل، جعفري، زيره و روغن است.
¾ داکا (Dakka): يک مخلوط خشک از آجيل خرد شده، دانهها، ادويهجات و طعمدهندههاي خاورميانهاي است.
¾ کباب: معمولا گوشت بره خرد شده است که با کمک سيخ کبابي و روي زغال چوب تهيه ميشود.
¾ کوفته: شامل توپهايي از گوشت چرخ کرده يا گوشت قيمه شده است و يا گاهي اوقات همراه با سبزيجات، و اغلب با سسها طعمدار و سرو ميشود.
¾ ماه شي (Mahshi): برنج معطر شده با سبزيجات و ادويه که داخل سبزيجاتي مانند فلفل سبز، بادمجان، کدو، گوجه فرنگي و يا برگ کلم قرار داده ميشود. سپس سبزيجات پر شده در يک قابلمه قرار داده شده و با سس گوجه فرنگي و ليمو روي آن پوشيده ميشود.
¾ ماه شي همام (Mahshi Hamam): کبوتر يا قمري شکم پر که با برنج يا گندم و سبزيجات پر شده و در فر يا تنور کبابي و پخته ميشود.
¾ موساکا: بادمجان قطعه قطعه شده که به آرامي کباب شده و در يک ظرف مسطح با پياز، فلفل سبز و فلفل قرمز خورد شده قرار داده ميشود. سپس ظرف با سس قرمز تهيه شده از رب گوجه فرنگي و ادويه جات مصري پوشيده ميشود و سپس در فر در 350 درجه فارنهايت به مدت 30-40 دقيقه پخته ميشود.
¾ برنج برام: برنج با شير در يک نوع خاص از ظرف خوراک پزي سفالي به نام «برام» پخته ميشود و معمولا با جگر مرغ سرو ميشود.
¾ ارده: سس تهيه شده از ارده کنجد، آب ليمو و سير است که به طور معمول با نان پيتا سرو ميشود.
¾ فلافل: يک غذاي کاملا شناخته شده در شرق ميانه که تصور ميشود منشاء آن مصر است. فلافل از توپهايي از باقلا و يا نخود سرخ شده تشکيل شده است.
¾ سمک مشوي (Smack mashwy): نوعي ماهي است که مزهدار شده و سپس کباب ميشود. اين خوراک غذاي معمول و محبوب مردم اسکندريه محسوب ميشود.
دسرهاي متنوع
دسرهاي مصري بسيار شبيه دسرهاي مديترانه شرقي است.
باسبوسا که گاهي اوقات حريصا نيز تلفظ ميشود، يک دسر تند است که از آرد سمولينا ساخته شده و در شربت شکر خيسانده ميشود. معمولا روي آن با بادام تزيين شده و به طور سنتي به صورت عمودي برش ميخورد به طوريکه هر قطعه شبيه شکل الماس ميشود.
باقلوا، يک شيريني ساخته شده از لايههاي بسياري از خمير شيريني نازک و مجموعهاي از آجيل است که در يک شربت شيرين غوطهور ميشود.
عيش السرايا، پنکيکهايي هستند پر شده با همه چيز، از تخم مرغ گرفته تا زردآلو و يا ديگر ميوههاي انتخابي.
غوريبة، يک غذاي مشترک در تمام شمال آفريقا است. اين يک غذاي شيرين مشابه كحك اما بسيار نازکتر است. بسيار مانند کماج است و معمولا با بادام بو داده تزيين ميشود.
حلاوه (حلوا)، يک شيريني محبوب در مصر است که از خمير کنجد ساخته ميشود. به طور معمول به شکل بلوک و در وزنهاي مختلف فروخته ميشود.
جايگاه ويژه سفرههاي افطار
مصريان در ماه رمضان که ماه روزهداري براي مسلمانان است، توجه زيادي به انواع مواد غذايي و کيفيت آن دارند چون به طور معمول تمام اعضاي خانواده، به اتفاق هم، در سفرههاي افطار روزه خود را باز ميکنند.
در فرهنگ غذاي مصري چند دسر ويژه در ماه رمضان به نامهاي کنافه و قطايف وجود دارد. در اين ماه، بسياري از مردم مصر يک ميز غذا، ويژه فقرا و عابران آماده ميکنند که معمولا در يک چادر در خيابان قرار ميگيرد. اين سفره به نام مائدة رحمن مشهور است که به معناي واقعي کلمه به عنوان سفره (خداوند) بخشنده (رحمان) است. بسته به ثروت و تظاهر ارائه دهنده، اين سفرهها ممکن است نسبتا ساده و يا کاملا تجملاتي باشند.
نوشيدن چاي بخشي از آداب معاشرت مصريان
قهوه مصري يا قهوه ترک از نوشيدنيهاي مصر محسوب ميشوند اما چاي نوشيدني ملي مصر است. چاي مصري به طور يکنواخت سياه و ترش است و در يک ليوان سرو ميشود و گاهي اوقات نيز با شير مخلوط ميشود. چاي بسته بندي شده و فروخته شده در مصر تقريبا به طور انحصاري از کنيا و سريلانکا وارد ميشود.
چاي يک بخش حياتي از زندگي روزمره و آداب معاشرت محلي در مصر است. چاي به طور معمول همراه صبحانه در بسياري از خانوادهها صرف ميشود و نوشيدن آن بعد از ناهار يک عمل رايج است. در بازديد از خانه فرد ديگري، بدون در نظر گرفتن سطح اجتماعي و اقتصادي يا هدف از اين ديدار، ميهمان مستلزم نوشيدن يک فنجان چاي اجباري است.
نوشيدني شيرين سفيد رنگي به نام سوبيا (sobia) که نوشيدني سنتي مصري محسوب ميشود؛ يک شير برنج با طعم نارگيل است که در بسياري از خيابانهاي شهرهاي مصر، در بطريهاي پلاستيکي بسته بندي شده -به خصوص در ماه مبارک رمضان- به فروش ميرسد.
يکي از بزرگترين زيستگاههاي ببر آسيائي، در مرز بين دو ايالت کاراناتاکا و تاميل نادو در جنوب هندوستان قرار دارد. اين زيستگاه که با نام جنگل باندي پور شناخته ميشود؛ منطقهاي محافظت شده است که در آن انواع جانوران بدون وجود عوامل تهديدکننده انساني در کنار يکديگر زندگي کرده و اين موضوع، جنگل فوق را تبديل به يکي از اصليترين جاذبههاي طبيعي منطقه جنوب شرق آسيا کرده است. در بخشهايي از اين جنگل به صورت خاص اجازه ساخت مراکز اقامتي صادر شده و گردشگران بسياري از سراسر جهان جهت ديدن حيات وحش بکر منطقه، به اين جنگل سفر ميکنند. يکي از اقامتگاههاي قابل توجه در جنگل باندي پور، با عنوان سيکرت آيوري (Secret ivory) به معني راز عاج فيل است که با تدارک ديدن اقامتگاهي مبتني بر شاخصههاي طبيعي و همچنين دارا بودن يک کلبه درختي، گردشگران بسياري را به خود جذب ميکند.
در ماه گذشته فرصتي دست داد تا به اين جنگل سفر کرده و چند شبي در اين خانه درختي اقامت کنم. مطلبي که پيش رو داريد، شرح اين سفر به يادماندني است.
گزارش و تصاوير اختصاصي: احسان محمد حسيني
سرزمين خدا
اقامتگاه سيکرت آيوري در قلب جنگل واقع شده و عملا شما با حضور در آن خود را در ميان جنگل احساس ميکنيد. البته به منظور اجتناب از ورود حيوانات وحشي به محوطه اين اقامتگاه، اطراف آن توسط فنسهاي متصل به برق ضعيف احاطه شده و به اين ترتيب امنيت ساکنين اين اقامتگاه تامين ميشود. در ابتدا بايد عنوان کرد که مسير منتهي به اين هتل يکي از زيباترين جادههاي است که در عمر خود ميتوانيد مشاهده کنيد. ورودي جنگل و همچنين خروجي آن داراي دروازهاي مجزا بود و رفت و آمد در اين جنگل که اطراف آن محصور است، تحت نظارت و کنترل دقيق مسئولان جنگلداري انجام ميشود. اهميت اين جنگل به اندازهاي است که مردم بومي به اين پارک لقب سرزمين خدا را دادهاند. اين جنگل در بخش چامارانجاگر در نزديکي جاده اوتي - ميسور در هانگالاهوبلي Hangalahobli و 19 کيلومتري گاندلوپت و به فاصله 80 کيلومتري از شهر ميسور قرار گرفته است.
اين پارک جنگلي در سال 1974 ميلادي پايهگذاري شده و در ابتدا تنها شامل بخشهاي کوچکي از مناطق شکار ممنوع بود ولي رفته رفته با گسترش فرهنگ حفاظت از محيط زيست، اين جنگل تبديل به يکي از بزرگترين مناطق حفاظت از حيوانات در نوع خود شد. بايد در نظر داشته باشيم که هدف اصلي اعلام اين منطقه به عنوان زيستگاه حفاظت شده حيات وحش، نگهداري و افزايش نسل ببرهاي در آستانه انقراض بود که در اين ميان حيوانات متعدد ديگري نيز در زير چتر حمايتي قرار گرفته و به آسودگي زندگي ميکنند. در اين پارک نهرها و مخزنهاي آب مخصوصي تعبيه شده است، که آب مورد نياز جانوران را تامين ميکند.
هميشه حق تقدم با حيوانات است
جادهاي که از ميانه اين جنگل زيبا و طبيعي ميگذرد يکي از زيباترين جادههايي است که در نوع خود وجود دارد. پوشش گياهي جنگل شامل بامبو، درختان ساج، درختهاي صندل سفيد و نيز برخي گياهان بسيار نادر است. وسعت اين پارک نزديک به 880 کيلومتر مربع است و طي کردن جاده جنگلي به يک و نيم تا دو ساعت زمان نياز دارد. حداکثر سرعت مجاز در اين جاده جنگلي 40 کيلومتر بر ساعت بوده و هميشه و تحت هر شرايطي حق تقدم با حيوانات است. در طول اين مسير سرنشينان خودرو شانس ديدن حيوانات متعددي را دارند که آزادانه در محيط زندگي خود در حال گردش هستند. از جانوراني که در اين پارک وجود دارد ميتوان به فيل، ببر، پلنگ، گوزن، گوزن يال دار بزرگ آسيايي، شغال، گاو وحشي هندي، بز کوهي چهار شاخ، سنجاب، خرس تنبل، گربه وحشي، گونههاي مختلف ميمون همانند ميمونهاي دم دراز با ابروهاي پر پشت آسيايي و ... اشاره کرد.
در بخشهاي مختلف اين جنگل پستهاي کلينک دامپزشکي تعبيه شده است که در آن دامپزشکان و جنگلبانان به مداواي حيوانات پرداخته و همچنين بر روي گونههاي مختلف جانوري تحقيقات انجام ميدهند.
در طول عبور از اين جاده جنگلي تابلوهاي خطر متعددي ديده ميشود که به رانندگان هشدار ميدهد به هيج عنوان حق خروج از اتومبيل را ندارند و حتي در صورت خرابي خودرو ، بايد سرنشنيان خودرو در داخل آن منتظر بمانند تا خودروهاي امداد و جنگلباني براي کمک برسند. در صورت خروج از خودرو با توجه به تراکم گونههاي جانوري مانند پلنگ، خرس، ببر و فيل وحشي، احتمال حمله آنها به راننده يا سرنشينان خودرو وجود دارد. موضوع بسيار مهم ديگر حضور هميشگي و پر تعداد دستههاي ميمون در سراسر مسير است که در صورت کوچکترين غفلت امکان دارد وارد خودرو شده و وسايل مسافران را غارت کنند.
گفتني است تنها در محدوده زمان ويژهاي تردد از اين بزرگراه امکانپذير است و جهت رعايت موارد امنيتي براي انسانها و حيوانات، عبور خودروها از ساعت 9 شب تا 6 صبح ممنوع است. به اين ترتيب اگر ميخواهيد شب را در جنگل باندي پور بمانيد تنها گزينه موجود، مراجعه به يکي از اين اقامتگاههاي تحت حفاظت است.
تلفيقي از طبيعت و خدمات مدرن
اقامتگاه جنگلي سيکرت آيوري تلفيقي از تطبيق با طبيعت و ارائه خدمات مدرن و فراهم کردن آسايش مشتريان است. طبيعتا در اين منطقه دور افتاده نميتوان انتظار خدمات هتلهاي لوکس و پنج ستاره را داشت اما بدون اغراق نظافت و شرايط اتاقهاي اين اقامتگاه قابل قبول بوده و ميتواند موجبات رضايت ميهمانان را فراهم کند. در اين اقامتگاه، 12 اتاق در محوطه وجود داشته و يک خانه درختي نيز در کنار فنسهاي محافظ و در مجاورت جنگل طراحي شده است. رستوران هتل در هر سه وعده غذائي به صورت بوفه باز از ميهمانان پذيرائي کرده و شما ميتوانيد انواع غذاهاي خوشمزه و متنوع جنوب هند را در اين رستوران تجربه کنيد. البته در اين اقامتگاه براي شما امکان راهاندازي باربيکيو و درست کردن کباب نيز وجود دارد. رستوران اين هتل داراي تنوري مشابه تنورهاي سنتي ايراني است و در هر زمان شما ميتوانيد سفارش نان تازهاي که شبيه به نان تافتون ايراني است را به مديريت داده و پس از ده دقيقه نان خود را دريافت کنيد. گفتني است رستوران اقامتگاه سکرت آيوري به صورت يک محوطه نيمه باز است که چشماندازي بينظير به سمت کوهستان و جنگلهاي مجاور دارد. موضوعي که بايد در نظر داشت اين است که شما در يک منطقه نيمه استوائي و در قلب جنگل قرار داريد و اگر از ديدن گاه و بيگاه حشراتي که به سمت منابع نور جذب ميشوند، وحشت ميکنيد، بهتر است فکر اقامت در خانه درختي را از سر بيرون کرده و در اتاقهاي عادي اين اقامتگاه سکونت کنيد. البته در خانه درختي براي شما پشهبندي مناسب تعبيه شده که ميتوانيد با خيال راحت زير آن استراحت کرده و از مزاحمت حشرات در امان باشيد.
از کمپ شبانه آتش تا گشت و گذار در جنگل
يکي از برنامههاي جالب توجه اين اقامتگاه که به صورت منظم و هر شب انجام ميشود، مراسم Camp fire است که در محوطه مرکزي اين اقامتگاه آتش بزرگي تهيه شده و تمامي چراغهاي محوطه خاموش ميشود. تجربه اين گردهمائي ميهمانان دور آتش و احساس حضور در قلب جنگل بدون وجود هيچ نور غير طبيعي، بسيار جذاب و غير قابل توصيف است و تا حدي دلهرهآور است. اين برنامه براي دو ساعت ادامه داشته و ميهمانان اين اقامتگاه از کشورهاي مختلف با يکديگر آشنا شده و شبي خاطرهانگيز را تجربه خواهند کرد.
يکي از ديگر امکانات منحصر به فرد اين اقامتگاه، امکان گشت و گذار در جنگل به وسيله جيپهاي ويژهاي است که شما را به تور سافاري خواهند برد. در اين تورها که عموما در ساعت 5 صبح و 6 عصر انجام ميشود، در هر جيپ 5 نفر به همراه راننده و راهنماي مجرب و آشنا به محيط به مناطق بکر جنگلي وارد شده و شما شانس ديدن حيوانات مختلفي را خواهيد داشت. مسير اين تور به گونهاي است که مناطق مجاور رودخانه اصلي جنگل را پوشش داده و در ساعات اوليه صبح و غروب که حيوانات به طور غريزي براي نوشيدن آب به کنار رودخانه ميآيند، شما به راحتي ميتوانيد حيوانات را در زيستگاه خود مشاهده کنيد.
هزينه اقامت و تورسافاري
هزينه اقامت در اين محل بسيار مناسب بوده و شما بايد از طريق شهر ميسور و جاده اوتي به جنگل باندي پور مراجعه کنيد. هزينه اقامت در اتاقهاي عادي سکرت آيوري حدود شبي 3 هزار روپيه (حدود 150 هزار تومان) براي اتاق دو تخته و هزينه اقامت در خانه درختي نيز 5 هزار روپيه(حدود 250 هزار تومان) است. هزينه تور سافاري پارک براي مشاهده حيوانات جنگلي نيز 2 هزار و 500 روپيه (حدود 125 هزار تومان) براي 5 نفر است که شما ميتوانيد آن را با همراهان خود تقسيم کنيد.
براي رزرو اتاق در اين اقامتگاه نيز ميتوان از طريق وب سايت آن به آدرس www.secretivory.com اقدام کرد.
در توسعه پايدار گردشگري رضايت گردشگر، ارتقاي سطح زندگي مردم بومي، حفظ ارزشهاي بومي منطقه اصول مهمي هستند که مورد تأکيد واقع ميشوند. اقامتگاههاي بومگردي که نمونه نزديک به اکولوژها هستند در اين مسير حرکت ميکنند. از سال 1994 ميلادي اقامتگاههاي بومگردي در سه گونه اکولوژ، اکوکمپ و اکوهتل(هتلهاي سنتي) مسکور شدند. اداره اقامتگاههاي اينچنين توسط مردم محلي بوده و غير از کاربري اقامتي در آنها فعاليتهاي ديگري نيز انجام ميشود. در واقع فرهنگ با تمام ابعاد آن از موسيقي و خوراک و پوشاک گرفته تا صنايع دستي فرصت حضور پيدا ميکند. شاخصترين بخش تعريف اصطلاح Tourism سفر به مکاني متفاوت از مکان عادي زيست خودمان است.
سروش پرهامي
راهنماي طبيعت و کارشناس ارشد گردشگري
اصالت، معيار و استاندارد است
اينگونه اقامتگاهها فارغ از معيار و استاندارد نيستند ولي استانداردسازي به مفهومي که در هتلهاي زنجيرهاي است (ارائه سرويس يکسان در تمام شعب و کشورها) در آنها يافت نميشود. حفظ اصالت، معيار و استاندارد اينگونه اقامتگاههاست. در گردشگري اصالت به معناي ارزشي است که گردشگران و ميزبانان براي توسعه و مصرف رويدادهاي فرهنگي و محصولات و تجارب واقعي قائل هستند. گردشگري که به اين نوع اقامتگاهها سفر ميکند، ميخواهد فرهنگ را همان طور که هست ببيند و نه نوع تجاري شده آن را.
گردشگر انتظار دارد عناصر هنر و فرهنگ خاص هر منطقه و مقصد را در اصليترين مکانهايي که با آنها برخورد دارد از جمله هتلهاي سنتي مشاهده کند به عنوان مثال، شيراز را با هنر خاتم ميشناسند و گردشگر انتظار دارد تا در هتلهاي سنتي معروف اين شهر مثل خانه پرهامي نوع اصيل و کاربرد آن را از نزديک مشاهده کند و يا در شهري مثل يزد ترمه را در هتلهايي مثل مشيرالممالک ببيند. در اينجا اصالت به اين مفهوم است که خاتم اصيل شيراز با تمام ريزهکاريهاي مرسوم از چسب سريشم گرفته تا نوارهاي مس و استخوان و عاج در آن رعايت شده باشد. هدف دوري از کالاسازي فرهنگي يا Comodity است.
اصول مشترک اقامتگاههاي بومگردي
هر اقليم و فرهنگ متناسب با شرايط خود اصولي محلي دارد ولي در اين بخش اصول مشترک اقامتگاههاي بومگردي را ذکر ميکنيم.
1- استفاده از فناوريهاي نوين در تأمين انرژي و حفظ آب:
استفاده کمتر از انرژيهاي فسيلي با اولويت انرژي خورشيدي و اتکاي کمتر به آب شهري و روستايي با استفاده از آب درجه دوم (آب باران) جهت آب روشويي، طعام و کشاورزي.
2- ضايعات:
در اين زمينه تئوري صفر بيان ميکند که ايدهآل اين است که پساب و زبالهاي به بيرون نرود. تفکيک زباله اصل مهم اين بخش است. ضايعات را يا بايد فروخت يا به ترفندي مثل تبديل بطريها به گلدان و هديه آن به توريستها و مسافران از محل دور کرد. استفاده از خاکستر و پودر چوب به جاي مايعهاي شوينده از راهکارهاي مرسوم است.
3- معماري:
از مصالح تا نما بايد با دقت رصد شود يا منطبق با جغرافياي محل و فرهنگ مرسوم آن منطقه باشد. استفاده از پنجرههاي دو جداره و استفاده از در اول و دوم در اتاقها براي جلوگيري از هدررفت انرژي نيز بين تمام اقامتگاهها مشترک است.
4- کار تيمي با جامعه محلي:
در تمام مراحل ساخت، بهرهبرداري و عملياتي شدن پروژهها بايستي مردم محلي را مطلع و آنها را در کارها دخيل کرد. قرار نيست آنها در پايينترين سطح مثلا حمل و نقل و آشپزي و خانهداري شرکت کنند. توانمندي جامعه محلي رسالت اينگونه اقامتگاههاست. ايجاد فروشگاهي که صنايع دستي مردم محلي را عرضه کند موجب زنده نگه داشتن اصالت در صنايع دستي است. از خرده کار و کسبها بايد حمايت شود و مواد اوليه مورد نياز را از يک عرضهکننده خاص نبايد خريد. هدف نهايي ما در اين قسمت جلوگيري از مهاجرت نيروهاي فعال روستاييست.
5- حفظ آيينها:
آيينها آئينهاي تمام نما از فرهنگ هر منطقه است که در آن موسيقي، لباس و حتي مشاغل خاص آن ناحيه مورد توجه قرار ميگيرد. حفظ اين آيينها و تبديل کردن آنها به کالايي بازارپسند هدف نيست، بلکه معرفي آنها به همان شکل اصيل آنها بايد مورد توجه قرار گيرد.
در همين حوزه بود که حدود 10 سال پيش با دو توريست آمريکايي «تور آيينهاي ايران زمين» را اجرا کردم. سفري 21 روزه دور تا دور ايران، از جنوب شرق تا شمال غرب. از مراسم آييني بلوچها گرفته تا قشقايي و شيرازي و لر و کرد و آذري و قاسمآبادي. هيچ کدام از آنها جذابتر از آيين قاسمآبادي نبود. خودتان را در هواي ارديبهشتي ماسوله تصور کنيد، در حاليکه قطرات باران ريز صورت شما را نوازش ميکند و موسيقي گوشنواز و مراسم قاسمآبادي را ميبينيد. شبيه رويا بود.
در همان ايام محمد مشايخ که از راهنماهاي خبره طبيعتگردي بود، من را از يک اقامتگاه بومگردي در قاسمآباد سفلي به نام گيله بوم باخبر کرد. دو سال طول کشيد تا بتوانم به آنجا سفر کنم. شرق گيلان بين کلاچاي و چاپکسر. به در آن که رسيديم نشاني از زندگي در آن نبود. بِکش! خسرو بود... دستگيره رو بِکِش! تفاوت گويا از دم در قرار بود شروع شود. باغچهاي 1500 متري روبرويم بود که خانهاي دو طبقه و کلبهاي کوچيک در خود داشت. خسرو و مهين و شيوا هم در همين جا زندگي ميکردند. گيله بوم در سال 57 ساخته شده و مرداد 92 حيات جديدش را شروع کرد. خسرو که از سال 83 فعاليت حرفهاي کوهنوردي خود را از دانشگاه شروع کرده بود 12 سال در خرمشهر و بندرعباس و بوشهر مهندس کشتي بوده تا اينکه علاقه وافرش به صنايع دستي و به ويژه سوزنکاري او را به روستاي قاسمآباد ايرانشهر ميکشاند. همان جا بود که اوضاع زندگي اسفناک يک استادکار صنايع دستي، او و 6 نفر از دوستانش را مصمم ميکند که به نقاط مختلف ايران سفر کنند و به هر شکلي (نمايشگاه عمومي و ...) به گسترش اين فرهنگ کمک کنند. در آخر گيله بوم را پيدا ميکنند و 4 ماه شبانهروز روي آن کار ميکنند. و در نهايت خسرو و محسن و شيوا از اين گروه 6 نفري باقي ميمانند. و تمام کارهاي قبل خود را فداي مسير جديد زندگي ميکنند. الان ظرفيت اين اقامتگاه 30 نفر است که شامل 6 اتاق ميشود. يکي از رسالتهاي اين قبيل اقامتگاهها کار با استادکاران صنايع دستي مختلف است. يک اقامتگاه ژاپني رکورد کار با بيش از 100 استادکار را دارد. گيله بوم هم با 13 استادکار مشغول به فعاليت است و گوشهاي از آشپزخانه را به نمايشگاه صنايع دستي اختصاص دادند. نمد مالي و چادرشب بافي و خراطي و لله بافي (کار با پوست بامبو) اجراي تور با جيپ KM در بهار و تابستان جواهردشت يا تورهاي پرنده نگري و دغدغه معرفي طبيعت که در آبان ديده ميشود بسيار جذاب است.
بچههاي گيله بوم آيينهاي شرق گيلان رو هم به توريستها نشان ميدهند از نوروز تا مراسم چهارشنبهسوري، شکار سنگ، تقويم گيلاني و ... . همه گيلان را به بهشت شکمگردها ميشناسند؛ مهين و شيوا با کمک روستاييها يک سفره رنگارنگ از غذاهاي گيلان را ارائه ميدهند. پذيرايي رايگان آنها در لابي گيله بوم در نوروز با چاي و کلوچه محلي و پرتقال و گلپر بسيار جالب بود. آنها حتي لباس قاسمآبادي را که با دامني که از 12 متر پارچه درست شده بود در اختيار توريستها ميگذاشتند. جذابترين بخش کاروانها داشتن برنامه بود، به شکلي که در تمام ابعاد از معماري تا صنايع دستي و از ضايعات گرفته يا کار تيمي با مردم محلي يک برنامه 5 ساله را اجرا کردند تا به يک اکولوژ واقعي تبديل شدند.
به تصویر صفحه ی 12 مراجعه فرمایید .
در حالي اين روزها خبرهاي خوشي از سرمايهگذاري و همکاريهاي بينالمللي در توسعه تاسيسات گردشگري و رونق بيش از بيش صنعت گردشگري در ايران شنيده ميشود که همچنان تنور صحبتها درباره ممنوع شدن فعاليت و دخالت تشکلهاي صنفي گردشگري از سوي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري در امور و فعاليت تاسيسات گردشگري داغ است و بحث و اظهارنظر پيرامون درستي يا نادرستي اين اقدام همچنان ادامه دارد.
ممنوعيت و غير قانوني بودن هر گونه فعاليت و دخالت اتحاديههاي صنفي در امور مربوط به تاسيسات گردشگري در واپسين ماه سال 94 پس از ماهها کشمکش و اختلافنظر ميان معاونت گردشگري سازمان ميراث فرهنگي و جامعه هتلداران ايران در موضوعات مختلف از جمله نرخگذاري هتلها سرانجام با صدور نامهاي از سوي رحمانيموحد، معاونت گردشگري سازمان ميراث فرهنگي به مديران کل ميراث فرهنگي استانها و با استناد به نظر مشورتي معاونت حقوقي مجلس شوراي اسلامي اعلام شد؛ ممنوعيتي که ديگر بار پاي اجراي ماده 25 آييننامه ايجاد، اصلاح، تکميل، درجهبندي و نرخگذاري تاسيسات گردشگري به ميان کشيده است؛ مادهاي که بخش خصوصي و دولتي تحقق آن را نويدبخش ايجاد تشکل گردشگري واحد، حرفهاي و يکپارچه و در نتيجه هويتي مستقل و منسجم براي صنعت گردشگري ميدانند؛ وحدتي که تاکنون آرزوست.
سميرا دشتباني روزبهاني
هتلداري نيازمند حمايت متولي است
به اعتقاد گروهي از کارشناسان صنعت هتلداري و گردشگري ممنوعيت و غيرقانوني بودن هرگونه فعاليت و دخالت اتحاديههاي صنفي در امور مربوط به تاسيسات گردشگري عملا ماهيت و موجوديت تشکلهاي گردشگري را متزلزل ساخته و در شرايط کنوني که صنعت گردشگري حمايت بيشتر متوليان آن را نياز دارد، کيفيت و کميت خدمات گردشگري را زير سئوال ميبرد؛ روندي که در نرخگذاري هتلها کاملا مشهود شد. رئيس جامعه هتلداران ايران در اين رابطه با اشاره به سياستگذاري يکطرفه سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري در تعيين و ابلاغ نرخ اقامت براي سال 95 دليل گرانيها و مشکلات نرخگذاري هتلها را اين سياست يک جانبه در عدم دخالت تشکلهاي گردشگري بر فعاليت تاسيسات گردشگري عنوان ميکند و ميگويد: سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اواخر سال گذشته افزايش قيمت اقامت را براي هتلها تا 12 درصد مجاز اعلام کرد اما برخي هتلها در واکنش به اعمال اين سياست سازمان قيمتها را حتي تا دوبرابر افزايش دادند؛ هرچند اين هتلها منکر افزايش بيرويه هزينه اقامت ميشوند و اين قيمتگذاريها را کاملا اصولي و مطابق با استانداردهاي خود ميدانند.
حمزهزاده بر اين باور است که صنعت هتلداري کشور در شرايطي که گردشگري روزگار پراقبالي را سپري ميکند، به حمايتهاي متولي نياز دارد، آنچنان که دولتهاي ساير کشورها رفتار کردهاند تا صنعت گردشگريشان را به يکي از منابع موثر درآمدزا در توليد ناخالص داخلي تبديل کنند، اما نظارت بر کيفيت و کميت اين صنعت که گاه لوکس تلقي ميشود، موضوع اصلي است که به نظر ميرسد در پارهاي مواقع آگاهانه و گاهي بدون تعمد، از صنعت گردشگري ايران فاکتور گرفته شده است.
جعفري بذري، عضو و بازرس جامعه هتلداران ايران نيز در اين رابطه با مقايسهاي ميان هتلداري ترکيه و ايران ميگويد: با بررسيها و مقايسه صورت گرفته ميان قوانين و مقررات هتلداري ميان دو کشور در خصوص موضوعاتي همچون نرخگذاري و استانداردسازي به اين نتيجه رسيديم که دولت و حکومت ترکيه هيچ گونه دخالتي در نرخگذاري هتلها ندارد و اعضاي تشکلهاي هتلداري ترکيه اعلام کردند که هتلهايي اين کشور در اين زمينه آزاد هستند. وي افزود: مسئولان گردشگري و هتلداري کشور ترکيه زيرساختهاي تاسيسات گردشگري در مقايسه با ظرفيتهاي گردشگري کشور را نامناسب دانسته و اعلام کردند فقط در شهري مانند استانبول 1000 هتل وجود دارد؛ در حاليکه شهر تهران با حدود 15 ميليون نفر جمعيت تنها داراي 60 هتل است.
گردشگري يا صنف است يا صنعت
بايد از رونق صنعت گردشگري دفاع کنيم، چراکه صنعت گردشگري ميتواند حرفش را خوب بزند اما صنف اين توانايي را ندارد. اين گفته ابراهيم باي سلامي، رئيس موسسه مطالعات گردشگردي دانشگاه تهران است که معتقد است براساس مولفههاي شش گانه صنعت گردشگري، در تعريف اين صنعت اعوجاج مفهومي وجود دارد؛ پذيرش حق حاکميتي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري مسلم و بديهي است اما اينکه حق حاکميتي دولت چگونه اعمال ميشود موضوعي است که بايد بررسي شود؛ چرا که آزادي کامل بخش خصوصي گردشگري امکانپذير نيست.
محمدعلي فرخمهر؛ رئيس اتحاديه هتلداران استان تهران نيز ميگويد: امروز در وضعيتي که مشکلات عديده داريم دوباره بحث صنف و صنعت در گردشگري مطرح شده است، موضوعي که 17 سال مطرح بود اما به جايي نرسيد. ما در حال حاضر اجازه هيچ حرکتي بدون نظر سازمان را نداريم، بخش خصوصي گردشگري با همه دستگاهها در ارتباط است و وضعيت موجود بايد مطالعه و ساماندهي شود. رئيس اتحاديه هتلداران تهران افزود: پيشنهاد ما اين است که براي اجراي ماده 25 آئيننامه تشکلها دستورالعمل بدهند و پس از آن فرآيند بعدي طي شود.
ماهيت وجود يک تشکل فقط نرخسازي و صدور مجوز نيست
واقعيت اين است که صنعت گردشگري تکه پاره شده و هر بخش آن در اختيار يک سازمان و وزارتخانه و بخش کوچکي نيز در دست سازمان ميراث فرهنگي قرار گرفته است. نمود عيني اين تکهپارگي در نظارت بر عملکرد تاسيسات گردشگري مصداق يافته است؛ چنانچه در ارائه خدمات و وضعيت نرخ اقامت در برخي هتلها شاهد آنيم که هيچ يک از اين بخش دولتي و خصوصي مسئوليت نظارت را تمام و کمال به عهده نگرفته است و يا اگر نظارتي ميشود، پس اين هتلدار است که به آن نظارتها توجهي نشان نميدهد. اين وضعيت هويداي اين ماجراست که پاي نظارتها ميلَنگد. بنابراين ممنوعيت فعاليت تشکلهاي گردشگري از ضعف تشکلهاي گردشگري در نظارت و کنترل بر عملکرد اعضاي خود نشات ميگيرد؛ چنانکه مرتضي رحماني موحد؛ معاون گردشگري نيز چندي پيش نظرش را درباره نظارت بر قيمت اقامت در هتلها اين چنين بيان کرده بود: وقتي تشکلها ميخواهند به حوزه نرخگذاري وارد شوند، بايد روي نحوه فعاليت اعضاي خود نيز نظارت داشته باشند. ماهيت وجود يک تشکل فقط نرخسازي و صدور مجوز هتل نيست، هر تشکلي بايد اعضاي خود را آموزش دهد و آنها را نسبت به قوانين توجيه کند و مانع خطاي اعضاي خود شود.
مسعود سلطانيفر نيز در اين باره گفته است: عزم و اراده ما بر اين است که صنعت گردشگري را ساماندهي کنيم، حق و حقوق فعالان اين صنعت را احيا و فرآيندهاي تصميمگيري که در دستگاههاي ديگر اتفاق ميافتد را از ميان برداريم، اين موضوع خواسته فعالان بخش گردشگري بوده و آئيننامه ايجاد، اصلاح تکميل، درجهبندي و نرخگذاري تاسيسات گردشگري براي ساماندهي و کوتاه کردن دست عوامل غيرمرتبط گردشگري با تمام توان اجرا ميشود؛ چراکه معتقديم تصميمگيري براي گردشگري بايد در سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري انجام شود.
صداي واحد گردشگري
اکبر غمخوار؛ رئيس هيئت مديره انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرتي هوايي ايران نيز با اعتقاد به اينکه تاکنون اقدام قابل ملاحظهاي از جانب تشکلهاي گردشگري انجام نگرفته است، ميگويد: به نظر ميرسد تشکلها خاصيتي نداشته، صداي ما امروز به تصميمگيران و تصميمسازان کشور نميرسد و نياز به يک صداي واحد داريم که نظر بخش خصوصي را منتقل کند؛ ما خواهان ايجاد تشکل دولتي نيستيم، بخش خصوصي بايد تشکل ايجاد کند اما در يک شرايط منطقي اين اتفاق بايد صورت بگيرد، حرف ما اين است که يک تشکل واحد در حوزه گردشگري ايجاد شود که اتحاد و همبستگي بخش خصوصي را به دنبال داشته باشد. غمخوار تصريح ميکند: ظلمهايي به گردشگري ميشود که انجمن صنفي و ساير تشکلها نميتوانند جلوي آنها را بگيرند چون اختياري ندارند، گردشگري يا صنف است يا صنعت و بايد تکليفش روشن شود.
وي ميافزايد: اينکه تشکل گردشگري زيرمجموعه دولت نباشد حرف همه است، رئيس اين تشکل بايد همه جا کنار رئيس سازمان باشد تا از حق فعالان اين حوزه دفاع کند، سياستگذاري کلان در اين بخش بر عهده دولت است و ما اعتقاد داريم تفاهم و توافق براي ايجاد يک تشکل قوي و حرفهاي بدون غوغاسالاري بايد صورت گيرد؛ تشکيل اين تشکل قوي و حرفهاي به صنعت گردشگري کمک ميکند؛ چرا که ما مدافعي در مقابل دستگاههاي ديگري که براي گردشگري تصميم ميگيرند، نداريم.
دولت نبايد تصديگري کند
در سوي ديگري از اظهارنظر کارشناسان و متخصصان گردشگري؛ گروهي بر اين باورند که سازمان ميراث فرهنگي ميبايست اختيارات بخش خصوصي را گسترش داده و به فکر توسعه صنعت گردشگري باشد. محمدحسن کرماني؛ رئيس انجمن صنفي دفاتر خدمات مسافرتي ايران با اعتقاد به گسترش حوزه اختيارات بخش خصوصي و با اشاره به اينکه تشکلها با اجراي ماده 25 آئيننامه ايجاد، اصلاح، تکميل، درجهبندي و نرخگذاري تاسيسات گردشگري مخالف هستند، ميگويد: بخشي از اختيارات تشکلهاي سالهاست که در اختيار دولت است، اين موارد بايد احصاء شود و بخش حاکميتي از بخش غيرحاکميتي جدا شود. وي ادامه داد: اگر ميخواهيد به گردشگري کمک کنيد، بخش خصوصي را بزرگ کنيد.
مشاوران معاونت گردشگري بر اين باورند که دعوت به گسستگي نتيجهاي براي صنعت گردشگري ندارد و اگر قرار باشد دولت را در مقابل مردم ببينيم اشتباه است اما با اين حال دولت نبايد تصديگري کند. مشکلات موجود در اين آئيننامه بايد با همفکري بخش خصوصي احصاء شود تا بتوانيم براي حل موانع و مشکلات صنعت گردشگري به راهکار درستي دست پيدا کنيم. توسعه گردشگري در دستور کار دولت است و در اين بين دولت و بخش خصوصي هر کدام يک نقش جداگانه را بر عهده دارند، اما راهکار توسعه اين صنعت همکاري و مشارکت هر دو بخش دولتي و خصوصي است. دولت و بخش خصوصي هيچ کدام به تنهايي ظرفيت توسعه اين بخش را ندارند، امروز ما هدف چشم انداز 20 ساله را داريم که بايد از تمامي ظرفيتها براي رسيدن به آن بهرهمند شويم.
ما اعضاي يک خانواده هستيم
محسن اسلامي؛ رئيس هيئت مديره انجمن موسسات آموزشي گردشگري با اشاره به اينکه بخش خصوصي کمک کرد تا سازمان ميراث فرهنگي ارتقا پيدا کند، تصريح کرد: سازمان نبايد خودش را در مقابل بخش خصوصي ببيند.
وي ادامه داد: دولت نبايد در کار بخش خصوصي دخالت کند، در حال حاضر توان کارشناسي سازمان ميراث فرهنگي کمتر از توان کارشناسي بخش خصوصي است، بخش خصوصي فرزند دولت است که بايد از آن حمايت کند.
البته رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري فعاليت و حضور مثمرثمر بخش خصوصي را اوج افتخار و عزت خود ميداند و ميگويد: ما به دنبال يک درصد تصديگري هم نيستيم به اين شرط که بخش خصوصي حضور جديتر و فعالتر داشته باشد، اگر بخش خصوصي ظرفيتهاي خود را بروز دهد ما بيشتر ميتوانيم امور را واگذار کنيم، امروز در هر رشتهاي از فعاليتهاي گردشگري چند تشکل وجود دارد به طوريکه اگر ما بخواهيم امور را واگذار کنيم به يک تشکل، اتحاديه يا جامعه و يا کانون، ساير تشکلها گلهمند ميشوند، بايد يک تشکل قوي و حرفهاي در هر رشته از امور گردشگري به وجود بيايد.
اراده ما بر اين است که هويت مستقل، بامعنا و قدرتمند براي صنعت گردشگري ايجاد کنيم و يقين دارم که در اين مسير همه تشکلها با ما همراه هستند و همين خواسته را دارند. سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري بخش خصوصي و تشکلهاي گردشگري را يار خود در اين فرآيند ميداند، ما اعضاي يک خانواده هستيم. بخش خصوصي و دولتي بايد کنار يکديگر قرار بگيرند. ما فعالان بخش خصوصي را افراد دلسوزي ميدانيم، انتظار نداريم همه از ما تقدير کنند نقد باعث رشد، پويايي و حرکت ميشود و جلوي سکون را ميگيرد و همه بايد ظرفيت نقدپذيري داشته باشيم.
Did you know the world’s longest river cave and the world’s longest salt cave are in Iran?Dark, humid, and silent, caves are mysterious natural wonders underground. There are more than 300 caves in Iran with different structures. If you enjoy life more when you face challenging adventures we recommend you to add these underground beauties to your itinerary for travel to Iran.
We are introducing three of the most interesting caves of Iran, even though all of them have great stunning features.
By Mohsen Ghanbari
Namakdan Cave
In Farsi, the word "namak" means salt. Or Sodium Chloride, as ordinary kitchen salt is known among chemists. And it is salt, or namak, that Namakdan Mountain on Qeshm Island in the Persian Gulf is made of. Nine years ago the Czechs were the first to venture further into the caves than the entrance. They discovered a complex system of caverns and tunnels and have been returning ever since.
The 3N Cave and related Upper Entrance Cave are developed in the SE part of Namakdan Salt Diapir in western part of Qeshm Island .
The 3N Cave consists of one large meandering passage opened by entrance (8 by 2 m) in the western wall of outlet valley . This lower entrance is partly filled by brine. Another large lake, 300 m long and up to one metre deep was developed at 160 m from the entrance behind small collapse dam between 1999-2004. The lake was dry in spring 2005, as well as this year, as the dam had been washed out by flood. Abundant curved stalagmites were typical, hanging above the lakes. At about 700 m from the entrance, the “Hangar” hall is developed (35 by 20 by 16 m). Behind this point, the passage width decreases from 10 - 15 m to only 6 m. One kilometre from the entrance, several domes (up to 40 by 20 by 15 m in size) created by ceiling break down occur. Around that place, there are three shafts connecting the cave with the surface; all about 40 m high. These can be used as an alternative entrance to the cave, but there is a trouble with anchoring, as the salt is fragile and corrosive and the unstable sediments on the surface under the cave give only small possibility for making stabilization points for the ropes.
Upstream to the shafts the draught dies out and the character of the passage changes: The arched spaces modelled by breakdown that occur below the shafts turns into a very wide spaces with almost flat ceiling without any traces of collapsing. The first harder crawlway “Bend” is about 150 m long. The passage becomes larger and larger further on. On the right side, there is a permanent shower of brine called “Waterfall”. This 10 m high vertical chimney was climbed in 2006 using an aluminium ladder. 170 m long minor meandering passage was mapped in the upper level. The passage continues, but the spaces are very narrow and frequent fractures and fallen blocks from the ceiling indicate increased danger of collapsing.
On the left side of the main corridor, there is an older level, so called “Snow Passage”. The main corridor reaches the width of 40 m and height up to 6 m here (“Namakdan Highway”). Suddenly the large corridor turns right and quickly decreases clearing to only half a metre. The most challenging – more than 500 m long – “Azadi´s Crawlway” starts here. Fortunately the crawlway was bypassed in 2004 by a shortcut “Motashakkeram” we dug through an older +6 m level, so now one could safely reach the upstream parts of the cave in case that some flooding occurs. Either way one gets to “Megadomes”. These are two extensive, but relatively low halls – together they occupy an area of 200 by 100 by 2-8 m. They are situated at a confluence of streams from two main ponors of this cave. Further upstream one can take a fossil corridor named "Old Passage" or another crawlway "Active Passage" with an active channel, wide but of a very low clearing. The latter was connected to Big Ponor Cave this year.
The Big Ponor entrance is situated in a deep ravine with extremely unstable sides. An ephemeral stream drains a flat plateau of eastern Namakdan disappears in a huge portal (35 by 15 m) below some 100 metres of a hanging wall. After a large entrance hall (ca 50 by 50 by 15 m) there are several low passages in different directions. They became inaccessibly low after several tens of meters due to a coarse gravel fill. In January 2006 we dug through the fill and found several hundred metres of new passages and finally also the way to Cave of Tøí Naháèù. The new spaces are generally very low, filled by sand and coarse gravel to cobbles. Especially after a major precipitation event, the whole Big Ponor part might be very dangerous. First, because of collapsing of the ceiling and second, there is a place marked “Sandy Sump” on the map, that becomes filled by water and sediments during flooding (it was impassable in 2004). There are a number of other shorter passages going in various directions wedging out because of a sedimentary filling.
The Upper Entrance Cave (length 650 m.) is probably connected to the 3N Cave though the connection was not confirmed yet. Cave entrance is developed in a blind end of a ravine, similar but smaller to that leading in the Big Ponor Cave. The cave begins with a labyrinth of very low passages that have joint flat roof of rock-salt, bottom and sides are built by coarse cobbles, gravel and sand. Some 60 m from the entrance, a large corridor starts. Unfortunately, this larger corridor mapped during previous expeditions was not accessible in January 2006 because of a plug of sediments. The distance from the end of mapped passages to the 3N Cave is only about 130 m. As the water can apparently pass through, there is a chance that the inner parts of the Upper Entrance Cave will open again in future.
Alisadr cave
Alisadr is a70 million-year-old cave that holds the title of the longest river cave in the world. It is located in the heart of Zagros Mountains in a village in Hamadan province .ali Sadr Cave is one of the rare samples of water caves in the world. It is located 75 kilometers to the northwest of Hamedan in a village by the same name which is one of the districts of Kabudarahang Township.
Ali Sadr Cave was formed in Sariqieh Heights. There are two other caves in its vicinity: Subashi and Sarab. Their distances from Ali Sadr Cave are 11 and 7 kilometers respectively. The caves are probably interlinked to Ali Sadr Cave in view of the extensive layers of crystallized calcareous in the region.
History
Geologists believe that the rocks of this mountain pertain to the second geological period i.e. Jurassic (190-130 million years ago). Based on evidence within the cave, it was inhabited by primitive people. Residents of Ali Sadr and other nearby villages knew this and used its water, but it was not used for tourism. Hamedan mountaineering team with 14 members visited the cave and explored it in 1963. They used simple device such as flashlights and rubber tube to navigate. The news of expedition was published in local newspapers in 1967. After the publication of the news, investigators, climbers and naturalists rushed to the site. Hamedan climbers extended the diameter of the entrance by 50 cm in 1973. The cave was open to visitors in 1975.
In those days, villagers used flashlights, boats, and paddles to direct tourists through the cave.
Formation process
The combination of rainwater and CO2 formed mild carbonic acid which seeped into the calcareous fields and through chemical reactions, unstable sodium bicarbonate was formed. This soluble chemical composition created abyss the thick calcareous layers.
Features
Ali Sadr Cave is one of the natural attractions of Iran. Only few caves in the world can compete with Ali Sadr Cave.
Its colorless water is odorless and has natural taste. There are no living creatures in the cave’s water and its temperature is 12 degrees centigrade. The water is so transparent that one can see to the depth of 10 meters with the naked eyes and ordinary light. The results of physical and chemical experiments show that the chemical composition of water is approximately the same as in different parts of the cave and is considered as light calcic bicarbonate with nearly neutral pH (acidity). The water is not drinkable since it contains different calcareous salts.
As the excess water of the cave flows out in the form of fountains (like Cheshmehshoor), the amount of water flowing into the cave is stable, but when there is shortage of water, the impacts of its fluctuations is evident on the cave walls.
The depth of water ranges from nil to 14 meters in different parts. The amount of water flowing into the cave comes from rainfalls, underground springs and outflows from the walls and cave ceiling ― all of them are coming from rain and snow.
The height of the cave’s ceiling in some parts is about 10 meters. It is covered by pure calcium carbonate and its combinations. These sediments form different types of stalactites on the floor and waterless areas of the cave. There are also a number of attractive stalagmites.
One can have a nice view and inhale fresh air without dust and microbial impurity inside the cave. It is cold in summers and warm in winters.
Although all of the cave’s chambers have not been explored, climbers advanced about 10-11 km along them. At present, after boating, one can walk along the cave and continue the route by boat.
So far, 14 kilometers of the cave’s canals have been explored, but only some four kilometers have been illuminated and ready to use. After looking at the stalactites, the great stalactites, the third and fourth islands, boating, cave climbing, passing through water paths and crystalline ceiling chambers, one believes that this phenomenon is one of the marvels of the world, which no one can describe, demonstrating all its glory and beauty.
Accommodation facilities
A 27-room hotel, 10 wooden villas (single and double beds).16 suites, 50 tents, a restaurant, handicraft shops, a mosque, public lavatory, a parking lot, a park for children, green areas, and climbing facilities have been established in Ali Sadr Tourism Complex.
Ali Sadr Cave can be reached via three routes:
Hamedan-Bijar via Lalejin Road: It was constructed recently.
Hamedan-Tehran Road, via Nojeh Air Base
Hamedan-Salehabad Road
Parau cave one of the dangerous cave in the world
In Kordish Parau means full of water. This incomparable cave is located in Kermanshah province, 12km from Krmanshah city on the North east. Parau is calling cavers and speleologists to take their chance and make a try. Parau needs more skills than rappling, climbing and caving. There you will need not only fitness but also much of strength. It wont be a program taking just a few hours. You should be prepared for hard work for hours and hours. There have been teams in the cave for more than a week even. Thats what Parau is.
Foreign Teams In Parau
" Everst of the world caves" thats what John Middleton said about Parau when he and his team discovered and explored it for the first time in 1971.
The story was that middleton and some other scientists became ciorious about Kuh-e-Parau Massif to find out if there were caves in there after they saw the world war 2 army maps of the area. They started a search in the area and after so much patience atlast found the worthful Parau. The miracle of nature which Kazem Faridian Iranian great mountaineer calls "treasure of beauties". They went down for 700 meters and came back. The cave was explored to the bottom next year by Judson and his team.
David Judson published his book about Parau in 1973(Ghar Parau). There he says "The Zagross Mountains have a great speleological potential and are barely explored. They preserve an interesting challenge for the next generation of speleologists".
Iranian Teams In Parau
Iranians first attempt was in 1991. From that time there have been many attempts by the Iranians. Some successful and some not.
The worst thing that happened during these years was the loss of two young cavers in a program. Losing concentration after more than 36 hours being down there made a technical mistake happen and we all know what happens next.
They are both immortaly beloved by all Iranian mountaineers. After this bad loss Iranian teams worked on improving their tachnical skills more seriously and therefore the success rate has been getting better not only in Parau but also in all caving programs in Iran.
Parau is located in Kuh-e-Parau Massif about 250 meters lower than the summit of Sheikh Ali Khan(3357m). It's 1454 meters long and 752.5 meters deep.
As It's Located in Zagross Range and there is water flow in the cave the temperature is mostly between 1-5c. This is the temperature in the exploring season(Summer-Fall) and may be a few degrees lower in winter while the area is very cold.
" Parau is not a place for you to choose, it chooses you ". Thats what Mohammad Noori Iranian mouontaineering master said about Parau on the memorial film of Victoria Kianinejhad and Ali Ahmadi.
After the first easy 120 meters Tang-e-Gelkhizeh will tell you if you are fit for Parau or not. The size is 30*40 cm. If you pass this and the rest few meters after it swarming in mud then you have the least skills for Parau. You are ready to get wet, get hurt, get cold and atlast look all brwon.
Depth of the pits differs between 6m(pit4&7) to 42m(pit16). Between the pits there are all kinds of paths to pass and the combination of these with the pits makes Parau a cave that needs all caving and rappling techniques.
Inside The Cave
While you are going down in Parau you should keep in mind that you have to spare enough energy to get out of there. 26 pitches should be ascended by rappling techniques while in some of them cold water pours on you. Water makes working with the rope harder and also makes you cold. You need to rest sometimes while you should be careful not to spend much time resting because you may not be able to get warm again!
Places and pits have all been named and some names really make sense. First pitch is called the Golden Waterfall. The third is called eroica(37m)(Beethoven's third symphony meaning hero) because of the music of water in there. Jaws of the Hell, Vicoria's Shaft, Ferdowsi st. and many other names either say something about the place or the feeling of cavers about it. Going there you should be really prepared, mentaly and physically. Just in pitches 5, 15 and 18 there are places for resting(sleeping or taking a nap). So you should be able to ascend 752 meters with Jumar and Etrier beside the classic cave paths you should pass while not sleeping for hours and hours. Thats challenging!
St Petersburg revealed as host for World Travel Awards 2017
saint Petersburg Committee for Tourism Development will welcome World Travel Awards to Russia for the first time in 2017, with the Europe Gala Ceremony 2017 set to take place in the capital of culture. Having itself been recognised as Europe’s Leading Destination in 2016 by voters from the World Travel Awards, the city will take hosting responsibilities next year. World Travel Awards President Graham Cooke said: “It will be an honour for World Travel Awards to visit for Russia for the first time in 2017. “Saint Petersburg is one of the most famous cities in the world and this is a fantastic opportunity for the city to take its rightful place as a top rank tourism destination.” A global cultural centre, Saint Petersburg is more than just home to the Hermitage Museum and the Kirov Ballet. With an exceptionally rich history, centuries-old traditions and a bright future, this fascinating destination is built on more than 45 islands and has been modelled in the French style by some of the world’s great architects. Saint Petersburg Committee for Tourism Development Chairman, Andrey Mushkarev, said: “We will be honoured to host the leading European tourism industry professionals in Saint Petersburg in 2017. “We are confident this event will be one of the best in the history of the World Travel Awards and we are pleased to invite everyone to the Europe Gala Ceremony in St. Petersburg; a city that is the pride not only of Russia and Europe, but of the whole world.” World Travel Awards was established in 1993 to acknowledge, reward and celebrate excellence across all sectors of the tourism industry.